هیچوقت یاد نگرفتهایم در روند تربیت کودک چه فاکتورهایی را در نظر بگیریم تا در جایگاه کودکآزار قرار نگیریم. برای چند نفر از ما پیش آمده که از سر استیصال به کودکمان بگوییم اگر فلان کار را انجام ندهی، میگویم لولو بیاید و تو را بخورد؟ چند بار پیش آمده او را از پدرش بترسانیم؟ تهدیدش کنیم؟ سرش داد بزنیم و به زور او را مجبور به انجام کاری کنیم؟ چقدر پیش آمده که بدون اجازه از کودک او را ببوسیم یا در آغوشش بگیریم؟ چند بار کودکمان رفتاری انجام داده که مطابق میل ما نبوده و به او گفتهایم دیگر دوستت ندارم؟ یا از پیشت میروم؟ همه این رفتارها نوعی کودکآزاری قلمداد میشود. نوعی از کودکآزاری که خیلی از والدین هیچ آگاهیای نسبت به آن ندارند و گمان میکنند این رفتارها هم نوعی شیوه تربیتی به حساب میآیند و اگر زور و تهدید و اجبار و .. نباشد، کودک لوس بار میآید و دیگر از والد حساب نمیبرد. واقعیت اما این است که تنها تعرض و تجاوز به کودکان به عنوان کودکآزاری شناخته میشود و به موارد دیگر کودکآزاری توجهی نمیشود.
در واقع مهمترین نکته این است که والدین نسبت به شیوهای تربیتی آگاه شوند و از شیوههای پدر بزرگ و مادربزرگها دل بکنند. حقیقت این است همانقدر که بهعنوان یک پدر، مادر یا سرپرست یک کودک در ظاهر ادعای مدرنبودن داریم باید در روشهای تربیتی هم آن را دخالت دهیم و پایبند به شیوههای مندرآوردی نباشیم که از کودکمان یک فرد آسیبدیده میسازد. در قدم بعدی میتوانیم کودکی تربیت کنیم که در مواجهه با کودکآزاری حرف بزند و چیزی را از والدش پنهان نکند. اتفاق مثبتی که میتواند کودکآزاری را به حداقل برساند.
منبع ایرنا
- ۰۱/۰۴/۰۶